اگر تو بودی کدام را انتخاب میکردی؟
بین امیدی که حالت رو خوب میکنه ولی آخرش مشخص نیست سرنوشتت به کجا میرسه، و ناامیدیای که اولش انقدر دردناکه انگار جونت رو میگیره، ولی آخرش خیالت رو راحت…
ادامه مطلببین امیدی که حالت رو خوب میکنه ولی آخرش مشخص نیست سرنوشتت به کجا میرسه، و ناامیدیای که اولش انقدر دردناکه انگار جونت رو میگیره، ولی آخرش خیالت رو راحت…
ادامه مطلبما همیشه فکر میکنیم قبل از اقدام برای هر کاری باید آماده شد. چیزی مثل لباس پوشیدن، آرایش کردن، عطر و ادکلن زدن و در آیینه قربانصدقۀ خود رفتن. در…
ادامه مطلبامروز هزارکلمههایم را خیلی دیر نوشتم. شاید به این خاطر که از شدت ماجرا گذشته. میشود گفت همیشه همهچیز آن لحظهای معنی دارد که آتش اشتیاق شعله میکشد. آن لحظه…
ادامه مطلبدرحالی که داشتم موهایم را شانه میزدم و تارهای سفیدی که نرمنرمک سروکلهشان پیدا میشد را کشف میکردم این فکر به ذهنم رسید: همه چیز از همان روزی شروع شد…
ادامه مطلبهدف را به عنوان اثر جانبی یک عادت به دست بیاور. این یکیاز درسهای مهمیه که از کتاب عشق کافی نیست گرفتم. البته تو دورههای مختلف مدرسه نویسندگی، شاهین کلانتری…
ادامه مطلبروزهایی هست تو زندگی ما که احساس میکنیم قسمتی ازمون پیشمون نیست. انگار که چیزی رو از ما گرفتن و بعد ما فراموشش کردیم و نمیدونیم الان اون چیزی که…
ادامه مطلبوقتی این صفحه را باز کردم هیچ حرف تازه و هیچ ایدهای در ذهن و یادم نمانده بود که ارزش گفتن داشته باشد. تمام طول روز را به این…
ادامه مطلبمیدانی چیست؟ من فکر میکنم این حس بیسروسامانی که غالباً داریم، وقتی دائمی شود دیگر به یاد نمیآوریم کجا از مسیر اصلی دور شدیم، گم شدیم و اصلاً کجا…
ادامه مطلباین هفته روزهای سختی را پشت سر گذاشته. از اضطراب انتخاب رشتۀ برادرش تا آیندۀ نامعلومی که قول داده جز تصمیمات خودش کسی در آن دخالتی نداشته باشد. برای آنکه…
ادامه مطلبما همه منتظریم تا به ما گفته شود به اندازه کافی خوب، موفق، با استعداد و خوشبختیم. همین منبع بخش بزرگی از ناکامیها و احوالات نامطلوبی است که در…
ادامه مطلب