۲۵ جمله قصار دربارۀ کتاب و کتاب‌خوانی از زبان من

اولین جلسۀ کارگاه تولید محتوای مدرسه نویسندگی، اولین باری بود که با خودم عهد کردم هرطور شده تا آخر این کارگاه همگام با اعضای دوره پیش برم و مثل اونا تمرین‌ها رو انجام بدم.

( قبل از این، به عنوان پشتیبان فکر می‌کردم کار درست اینه که به تمرین‌کردن بقیه نگاه کنم و مراقب باشم کسی مشکلی براش پیش نیاد و هر سوالی داشت درجا جواب بدم.)

لذت باهم‌نویسی رو توی دوره‌ای با همین اسم چشیده بودم. حالا به طور جدی‌تر با تعدادی بیش از ۲۰۰ نفر و به نیت تولید محتوا درباره موضوعاتی می‌نویسیم که برامون اهمیت داره. این کارگاه هم محتوا و قدرت نوشتاری‌مون رو تقویت میکنه و هم سوالاتی رو بیدار میکنه که برای پیدا کردن جوابشون باید عمق بیشتری از خودمون رو حفر کنیم و به شناخت برسیم.

توی یکی از این تمرین‌ها بنا شد طی ۱۰دقیقه، ۳۰تا جمله قصار درباره کتاب و کتاب‌خوانی بنویسیم. این جمله‌ها می‌تونست مسخره، بی‌معنی، مضحک و شعارگونه باشه. فقط باید هرچیزی که به ذهنمون میومد رو ثبت می‌کردیم.

فکرش رو نمی‌کردم نتیجه کار منو شگفت‌زده کنه (و باعث بشه قهقهه بزنم).

تصمیم گرفتم این تجربۀ جذاب رو با شما به اشتراک بذارم. ۲۵ تا از جملات آبرومندانه‌ای! که خودم دوست داشتم(و بهشون خندیدم) رو می‌تونید در ادامه بخونید. شاید شما هم این تمرین رو انجام بدید و کیف کنید.

خوشحال میشم تجربه‌تون رو از مزۀ این تمرین با من درمیون بگذارید.

 

۲۵ جمله قصار دربارۀ کتاب و کتاب‌خوانی:

-کتاب بخوان تا بتوانی بیشتر از سنت عمر کنی.

 

-کتاب خواندن تو را انسان بهتری میکند. 

 

-در کتاب‌ها تجربه‌هایی نهفته است، حاصل زندگی انسانی که با انسان‌های دیگر می‌زیسته، با آن‌ها حرف می‌زده و حرف‌هایشان را می‌شنیده و فکر می‌کرده. و تو در چند صفحه، میتوانی به اندازه تمام آن انسان‌ها و انسان‌های در ارتباط با آن‌ها، زندگی کنی.

 

-هرچقدر بیشتر بخوانی کلماتت بیشتر می‌شوند . هرچقدر کلماتت بیشتر شوند جهانت گسترش می‌یابد.

 

-برای کتاب خواندن بهانه نیاور. کم‌بودن فرصت و زمان یکی از بهانه‌های پستی است که تن‌پروران می‌آورند تا در بلاهت خود غوطه بخورند.

 

-فرق تو و یک انسان ابله این است که تو کتاب می‌خوانی ولی او نه.

 

-آنچه روی کاغذ نوشته می‌شود، هرچه باشد اغلب ارزش یکبار خواندن دارد. چون از درونیات روح موجودی خارج شده که صاحب عقل و شعور است.

 

-با کتاب خواندن به این دنیا لطف میکنی. چون از منابع طبیعت درست استفاده کرده‌ای.

 

-اگر من درخت بودم، راضی بودم مرا قطع کنند و از من کاغذهایی بسازند که در کتابی به کار رود و روی پیکرم کلماتی وول بخورند که روح یک انسان را از چنگ حماقت نجات می‌دهد.

 

-دارایی ما انسان‌ها تنها کتاب‌هایی است که از خود به جا می‌گذاریم.

 

-اگر برای من یک کتاب شامل زندگی‌نامه اجدادم به ارث بگذارند کافی است تا خودم را ثروتمندترین موجود جهان بدانم.

 

-زندگی‌نامه بخوان، نمایشنامه بخوان، در دریای لایتناهی ادبیات غرق شو و خیال لایق بودن یا نبودن به سرت نزند.

 

-هرگز هرگز هرگز در تلۀ تندخوانی نیوفت. این قضیه شبیه همان شرکت‌های هرمی است که دار و ندارت را می‌برد به امید آنکه تو را ثروتمند کنند و در پایان، تو میمانی و سرمایه‌ای از دست رفته که هیچ سودی به تو نداده است.

 

-بنویس و همانقدر که کتاب می‌خوانی به نوشتن یک کتاب فکر کن. این تنها وظیفۀ یک کتاب‌خوان واقعی‌ است.

 

-اگر بعد از خواندن هر کتابی، چیزی برای نوشتن نداشته باشی بیهوده زمان را هدر کرده‌ای.

 

-اگر عمه‌ات را دوست داری کتاب بخوان لعنتی!

 

-نویسنده‌ای که بلد نباشد از کتاب‌ها برای نوشتن مدد بجوید یک سمور بیش نیست.

 

-چقدر بیچاره‌اند کسانی که توهم می‌زنند: نباید از داستان‌های بزرگ برای نوشتن داستان خودمان تقلب کنیم.

 

-کلمه بدزد و همیشه به فکر دستبرد زدن به بانک کلماتی‌ باش که در کتاب‌ها ذخیره شده.

 

-کسی که کتاب می‌خواند سکوت را بهتر از هرکس دیگری درک می‌کند.

 

-آنکس که کتاب نمی‌خواند، مغزش پر از کاه و دهانش پر از سوزن است که با هر بار بازکردن می‌تواند تو را بیازارد.

 

-کسی که کتاب نمی‌خواند دهانش بوی گند می‌دهد.

 

-اگر دیدی کسی ادعای کتاب‌خوانی دارد و بلد نیست حرف بزند، بدان دروغ می‌گوید.

 

-خیانت‌کاران به کتاب را از کتاب‌های خط و تا نخورده‌شان بشناس.

 

-با کتاب بخواب، با کتاب بیدار شو، با کتاب بخور، با کتاب بنویس و با کتاب نفس بکش، باشد که خطی از آن تو را به دروازۀ آگاهی برساند.

 

-کتاب‌ها اغلب مهربان و دلپذیر هستند اما همانقدر که برای پیداکردن دوستی وفادار و درستکار وقت می‌گذاری، برای پیدا کردن کتاب خوب وقت بگذار و مطمئن باش چیزی از دست نمی‌دهی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *