صفت منفی = تاثیر مثبت

ما همیشه فکر می‌کنیم خودمان را خوب می‌شناسیم تا وقتی که یک نفر پیدا شود و بخواهد ما را بشناسد.

یکی از ویژگی‌هایی که همیشه به داشتنش افتخار می‌کردم صبوری بود.

این صفت را عموماً دیگران به من نسبت می‌دادند.

حتی به یاد دارم یکبار در مهمانی خانوادگی از دست برادر کوچکترم عصبانی شدم و با او دعوا کردم. دختر عمویم گفت: من فکر نمی‌کردم تو اصلاً بلد باشی عصبانی شوی!

اما وقتی به خودم و واکنش‌های درونی‌ام توجه می‌کنم، از این تناقض شاخ در می‌آورم.

من تاب تحمل سوالی که بیش‌از دوبار تکرار شود یا کسی که توضیحات مرا با اینکه آرام و نکته به نکته گفته باشم، نفهمد ندارم. در مواجهه با این شرایط اگر راه فرار باشد صددرصد جمع و بحث را ترک می‌کنم. اگر راهی نباشد معمولاً کاری می‌کنم که شخص یا بفهمد(حتی اگر اشکش دربیاید) یا از پرسیدن سوالش پشیمان شود.

گاهی خوب است مانند مشاور روی تخت دراز بکشی و از وجدانت یا بهتر است بگویم خود برترت بخواهی تو را روان‌درمانی کند.

با سوال‌هایی که بنظر ابلهانه می‌آید اما به بنیان و اصل ما برمی‌گردند و عموماً ذهن ما از جواب دادن به آنها طفره می‌رود.

مثل این سوال که: به کدام ویژگی‌های منفی خودت افتخار میکنی؟

من به کم‌تحملی خود در شرایط و موضوعات مختلف افتخار می‌کنم.

اگر این کم‌تحملی نبود هنوز در راهروهای بیوکمپ منتظر بودم تا جلسه آقای مدیر با گوشی محترمش تمام شود.

یا توی راهروهای دانشگاه منتظر بودم تا خانم معاون پژوهشی، گپ‌وگفت خاله‌زنکی‌اش را با دختر و خواهر و عمه و خاله‌اش تمام کند.

اگر کم‌تحمل نبودم مطمئناً الان به جای ۲۰ پست سایتم، همان یکدانه پست را داشتم که با هزارجور وسواس و هرشب‌وروز چک‌کردن غلط‌های دیکته‌ای و نگارشی و ویرایشی منتشر شده بود.

اگر کم‌تحمل نبودم الان به جای کارکردن و مستقل بودن، با درس‌های مفت و بی‌خاصیت دانشگاه وقتم را تلف می‌کردم و با هزار بلا و بار و فشار عصبی وارده از طرف اساتید مصطلح، دست و پنجه نرم می‌کردم و به انتظار آینده‌ای موهوم صفحات زرد و صورتی اینستاگرام را بالا و پایین می‌کشیدم.

اگر کم‌تحمل نبودم اطرافیانم هنوز داشتند انواع زهرهای مهلک زبانی و روحی را روی من تست می‌کردند.

اگر کم‌تحمل نبودم، نوشتن مرا نجات نمی‌داد. چرا که آنقدر خودخوری می‌کردم که آخر، طی یک انفجار ناخواسته صدها کشته و هزاران زخمی اعم از زن و کودک روی دستم می‌ماند.

حالا اگر کسی از من بپرسد آدم صبوری هستی؟

مطمئناً جواب می‌دهم: هر صفت را باید در جای و گاه لازم بروز داد.

اگر دوست داشتید شما هم برای من بنویسید کدام ویژگی منفی خودتان را دوست دارید؟

به نظرتان چه ویژگی منفی‌ای می‌تواند در شرایطی خاص برای ما نتیجۀ مثبت بیافریند؟

3 پاسخ

  1. اینجانب اعتراف می‌کند که بشدت آدم ترسویی بود… .
    اصلا خودم را رها کنم می‌نشینم یک گوشه و فقط زل می‌زنم به در و دیوار زندگی و فقط حسرت می‌خورم و آه می‌کشم.
    به‌گمانم از فرط ترسو بودن خودم را به جهان ترسناک‌نویسی پرتاب کردم (:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *